روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید،
همه را مست و خراب از می انگور کنید،
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید،
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید،
بر مزلرم مگذارید بیاید واعظ،
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ،
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید،
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید،
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید،
اندرون دل من یک قلمه تاک زنید،
روی قبرم بنویسید آن وفادار برفت،
آن جگر سوخته خستته از این دار برفت.
نویسنده » امید . ساعت 5:7 عصر روز پنج شنبه 90 اردیبهشت 22
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را
نویسنده » امید . ساعت 5:6 عصر روز پنج شنبه 90 اردیبهشت 22
حالمان بد نیست غم کم می خوریم
کم که نه!هر روز کم کم می خوریم
آب میخواهم سرابم می دهند
عشق میورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب
از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودمو دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست
از غم نا مردمی پشتم شکست
نویسنده » امید . ساعت 5:6 عصر روز پنج شنبه 90 اردیبهشت 22
زیبا ترین عکسها در اتاق تاریک ظاهر میشود بنابراین هر گاه در نقطه ای از تاریکی قرار گرفتی بدان خداوند میخواهد تصویر زیبایی از تو بسازد
نویسنده » امید . ساعت 11:15 صبح روز چهارشنبه 90 فروردین 31
رفتن همیشه رسیدن نیست ولی برای رسیدن باید رفت در بن بست هم راه آسمان باز است بس برواز را بیاموز.
نویسنده » امید . ساعت 11:11 صبح روز چهارشنبه 90 فروردین 31
زیباست که با خدای خود چت بکنیم
در سایت نماز عشق عبادت بکنیم
ای دوست بیا فلاپی دلها را
با نام حسین فاطمه فرمت بکنیم
نویسنده » امید . ساعت 5:42 عصر روز شنبه 90 فروردین 27