از همه داشته هایت که به آن میبالی،خدا را جدا کن،، ببین چه داری؟
به همه کمبودی هایت که از آن مینالی،،خدا را اضافه کن،،،ببین چه کم داری؟
و با کمال پررویی عیدی شما به من؟؟؟؟؟؟برام بنویسید...
خیلی خیلی ممنون از لطفتون..
سال خوبی داشته باشید...
از همه داشته هایت که به آن میبالی،خدا را جدا کن،، ببین چه داری؟
به همه کمبودی هایت که از آن مینالی،،خدا را اضافه کن،،،ببین چه کم داری؟
و با کمال پررویی عیدی شما به من؟؟؟؟؟؟برام بنویسید...
خیلی خیلی ممنون از لطفتون..
سال خوبی داشته باشید...
من از هز کتابی خوشم بیاد نکته هایی از اون رو مینویسم که خلاصه ای از نکته های کتاب آخرین راز شاد زیستن نوشته ی "اندرو میتوس"رو براتون مبنویسم:
1-حساسیتها را کاهش و زندگی را آنقدرها جدی نگیرید
2-روحیه دشمنی با دنیا را کنار بگذارید.
3-در زمان حالتان زندگی کنید(وقتی قدم میزنید همه ی درختها را ببینید،وقتی غذا می خورید مزه تمام لقمه هایتان را حس کنید وقتی با دوستی به صحبت می نشینی تمام کلماتش را بشنو و....
4-آنچه را دارید بپذیرید و آنچه را باید یاد بگیرید بیاموزید.
5-همیشه هر کاری که میخواهید انجام دهید از خود بپرسید که این کاری که میخواهید انجام دهید عشق و محبت بیشتری به زندگی خود و خانوادیتان جاری میکند یا خیر.
6-خودتان را دوست بداریدو به خودتان عشق بورزید،و همینطور به دیگران محبت و عشق ورزید.
7-نقصهای خود را ببخشید و به دنبال هدفتان روید.
8-جهان بیرون برای شما تغییر ناپذیر است، خودتان را تغییر دهید تا جهان بیرونتان تغییر کند.
9-با تخیلات و تلاش منظم میتوانیم به نتایج خارق العاده دست یابیم.
10-معنی زندگی= در حال زیستن است.هدف زندگی:به دیگران کمک کردن و عشق ورزیدن به دیگران.
به نظر من هم همینطوره انسانها باید به یکدیگر کمک کنند نه به خاطر دیگران بلکه به خاطر خودش؛چون این کار به آدم آرامش میده؛یعنی به جای اینکه آدم دنبال این باشه که همدیگر رو بچزونن و یه لذت کاذب زود گذر یا هدفی پوچ برسن و در آخر هم چیزی جز عذاب وجدان براشون نداشته باشه بهتره به همدیگر عشق،واقعا عشق بورزند.
نظر شما چیه؟؟؟؟؟درسته؟؟؟؟؟
در سال آینده هم نظرات خودم رو در مورد دوست و دوست یابی و بهترین دوست میتونه کی باشه مینویسم،همچنین نکاتی از کتابهی دیگر بخصوص کتاب موفقیت نوشته ر-شهیر.
سلام؛
صبحتون،نه شبتون،نمی دونم اصلا وقتتون بخیر.
بذارید از خودم بیشتر بگم:
من متولد سال 68 و رشتم حسابداریه(کارشناسی ام ، البته فعلا ولی میخوام در سال 90 ارشد شرکت کنم)،به این رشته اول علاقه ی زیادی نداشتم ولی رفته رفته علاقم خیلی شده و داره بیشترم میشه،میدونید چرا؟چون یه جوری واسه خودت رئیسی میکنی(بخصوص اگه حسابرس مستقل باشی)علاوه بر این مواظبی که طرف مقابلت دو دوتا رو نکنه پنج تا.اصلا این رشته خلاصه شده ای از کاراگاهی،وکالت،مشاور و....میتونه باشه.
میدونید،آدم باید هر رشته و حرفه ای رو که خواست(به اون علاقه داشت)انتخاب کنه؛حتی اگه پول زیادی توش نداشت مگه آدم میخواد چند سال توی این دنیا زندگی کنه؟حالا اینم99سال (به خودت نگاه کن ببین چند سالته،عرض یه چشم بهم زدن رفت..)آخرش که چی،یعنی این دنیا می ارزه که تمومش رو جون بکنی دنبال چیز فانی و به اصطلاح خوشبختی یعنی پول رفت و تموم افکارت رو مشغولش کنی و آخرش هم هیچی،سفر کنی اون دنیا و بذاریش برای دعواهای وراثت!!!؟
باید ببینی توی این دنیا به چی علاقه داری،چی به تو آرامش میده از همه لحاظ یعنی از دنیوی گرفته تا اخروی،یه چیزی که خوراک روحی تو رو تکمیل کنه،یه جوری که آخر عمرت از اینکه زندگیت رو مثبت گذروندی حال کنی(یکی از دلیلایی که آدم رو از مرگ میترسونه اینه که میدونه ازعمرش درست استفاده نکرده؛وای به اون روز....).
به نظر من باید دنبال یه چیزی رفت که وقتی رفتی اون دنیا،این دنیایی ها از چیزی که توی این دنیا گذاشتی(چه ملموس و چه غیر ملموس)یه سودی ببرند و یه خدا بیامرزی پشتت بگن.یه چیزی که بیشتر عمومی باشه بهتره(حتی یه آثار هنری کوچیک).
خلاصه بگم اگه توی این دنیا فقط به دنبال پول باشی بقیه فرصتهای زندگیت رو از دست میدی.اگه خوب دقت کنی افرادی که دنبال پول بودندو حالا چه به اون رسیده باشند و چه نه و آثاری رو توی دنیا از خودشون بر جا نگذاشته باشند هیچ کس به فکرشون نیست.