سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بهار 90 - کلبه ی امید






درباره نویسنده
بهار 90 - کلبه ی  امید
امید
در مورد دیدگاهام میخوام صحبت کنیم.
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اسفند 89
بهار 90


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بهار 90 - کلبه ی  امید


لوگوی دوستان

وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :11089
بازدید امروز : 16
 RSS 

این جمعه ها که ختم به مختار میشود

بد جور دیده طالب دیدار میشود

ای منتقم بیا به عالم خبر دهیم

شیعه عزیز است و جز او خوار میشود



نویسنده » امید . ساعت 5:41 عصر روز شنبه 90 فروردین 27


صله رحم:

اوه...اوه...اوه...از این همه فامیل.عید که شروع شد فک و فامیله که ریخته سرمون،حالا خدا پدر سال تحویلو بیامرزه که 3 صبح بود ما تنوستیم یه چند ساعتی بعدش استراحت کنیم،صبح که شد حمله به سمت خونه ی داداش بزرگه که بابای من باشه،نمیدونم چطور تا صبح عید تحمل کردن(یعنی از ساعت3 تا 9)منم که الآن تنها بچه خونه ام(همه عروسی کردن رفتن)حالا پذیرایی کن کی پذیرایی نکن،پدرم در اومد از بس خم و راست شدم.ولی در کل با عید خیلی حال میکنم،اصلاًهمیناش قشنگه.طرف میبینی سال به سال خونه ی همدیگه نمیرن یا سال به سال همدیگرو بوس نمیکنن ولی عید که میشه صورتت از موج ماچ خیس میشه.

ایرانی ها یکی عید ، طرف رو که سالیان ساله همدیگرو ندیدن میبینن،یکی هم موقع مراسم ختم یکی از فامیل،چون یه ناهار مفتی افتادنو فامیلارو میبینن و یه گپی میزنن یه ناهار هم میزنن تَنْگِشْ یعنی میچسبونن بهش،انگار اومدن کافی شاپ،امّا یه خوبی داره،صاحب عذا هم یادش میره کی مرده اصلاًبرا چی مرده چون یه بدبختی بزرگتر از اون گریبانشو گرفته اونم پذیرایی از مهمونا،خدا نصیب گرگ بیابون نکنه.

بگذریم اصلاً صله رحم یه چیز خوبیه،چه در عید،چه مهمونی وچه...چون یه ثوابهای خاص خودشو داره مثلاً: امام باقر(ع)میفرمایند: صله رحم و نیکی کردن به برادران حساب را در قیامت آسان می‌کند، و آن دو، آدمی را از   گناه محافظت می‌نماید پس شما با ارحام خود صله کنید و به برادران خود نیکی نمایید،   اگر چه به سلام کردن و نیکو جواب دادن باشد  .

امام رضا علیه السلام فرمود: با ارحامتان صله کنید اگر چه به یک شربت آبی باشد .

اگه خواستید از ثوابهای صله رحم بیشتر بدونید به سایتhttp://www.eteghadat.com/forum/forum-f27/topic-t1743.htmlمرجعه کنید.

 

نظر بدید خوشحال میشم...

 



نویسنده » امید . ساعت 12:45 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


Boy friend or girl friend

 

شاید بعضی وقتها آدم در جامعه امروزی دوست داشته باشه یه دوست دختر یا دوست پسر داشته باشه.ولی وقتی که بهش فکر میکنی میبینی یه چیز پوچیه،چون اکثر این افراد در سن جوانی اند و جوانی هم بذری است برای کاشت،تا در آینده برداشت خوبی داشته باشیم،واضحتر بگم دوران جوانی مظهر آموزش و یادگیریه ولی با داشتن دوست دختر یا پسر یه سری زمان یا فرصتها از دست میره،حالا اگه ازهزینه هاش چشم پوشی کنیم. یه ذره خودت هم فکر کنی به نتیجه پوچیش میرسی،درسته یه خورده حال میده ولی اصلاًارزشش رو نداره که بهترین دوران زندگیت رو بیخودی بگذرونی.

مثلاً فرض کن که یه دوست دختر یا پسر داری و حالا باهاش قرار گذاشتی برید با هم پارک،خوب حالا دیالوگاشون:

-سلام...؛

-سلام...؛

-خوبی..؛

-خوبم..؛

-دوستم داری..؛

-آره دوستت دارم(حالا دروغا)..؛

-یه ذره حرف و شوخی و................بوق..............حالا خداحافظ...

خوب این چی شد،چی ازش بدست آوردی جز اینکه وقتتو هدر دادی و از فرصتهایی که میتونستی بدست بیاری و سطح یادگیریتو ببری بالا یا اصلاًتفریح مثبتی داشته باشی عقب بمونی،بعد به خودت میای میبینی هیچی به هیچی.

من خودم یه چند سال پیش یکی رو دوست داشتم به طوری شب و روزم شده بود اون،ولی دیدم داره به هدفم یعنی درسام آسیب میزنه آخه همش تو فکرم بود،کم کم از ذهنم دورش کردم،بعده ها یه اخلاقایی ازش دیدم که بهم کمک کرد که سریعتر قیچیش کنم؛الآن هم نمیذارم کسی به این راحتی ها تو ذهنم جای بگیره تا به موقش.

به نظر من در صورتی میتونی دوست دختر یا پسر به طور مثبت داشته باشی که سن و شرایط ازدواج رو داشته باشی که یه مدت با هم آشنا باشی ببینید خلقیاتتون به هم میخوره یا نه.

یه گریزی به بحث ازدواج داشته باشیم:بعضی ها قصدشون از ازدواچ یه چیز زودگذره؛مثلاً زیبایی،خوش تیپی،نیازهای جنسی،پول و....درسته انسان میل به زیبایی داره،ولی فردی که زیبا باشه ولی اخلاق درستو حسابی نداشته باشه به چه دردی میخوره؟به درد لای جرز دیوار میخوره.چون این زیبایی هاش که دوام نداره، بالاخره یه روز پیر میشه و اونجاست که اخلاق بدرد میخوره.

انسان باید فردی رو برای زندگیش انتخاب کنه که بیشتر روحیاتشون به هم بخوره.خودمونیم اگه همسر انسان اخلاق گندی داشته باشه زندگی رو برای انسان زهرمار میکنه به طوری که انسان آرزوی مرگ میکنه،ولی اگه همسرش اخلاق توپ یا به قول ما اراکیها تِرِنگی داشته باشه بهشت زمینی اونجاست.

 

نظر بدید خوشحال میشم.....

 

 



نویسنده » امید . ساعت 12:44 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


توقع:

به نظر من از هیچ کس نباید توقع کاری رو داشت که برات انجام بده،همه ی کارهاتو سعی کن خودت انجام بدی.من خودم از آدم پر توقع متنفرم،که قربونش برم توی فامیل ما هم که خدا بهش برکت بده.آخه این افراد فکر میکنن اون کاری که از تو توقع دارن انجام بدی وظیفته و اگر ازت کاری خواستن و انجام ندادی حقشونو خوردی و یه جوری به آدم نگاه میکنن که انگار...!اصلاًچه وظیفه ای داری که کارشو انجام بدی.یه جورایی هم آدم پر توقع پررو تشریف داره؛مثلاًبابای من وضع مالیش یه جورایی بد نیست،همیشه چقدری پول نقد توی حسابش داره،خدا نکنه این فامیلامون پول ازش بخوانو وبابام در یه شرایطی باشه که نتونه پول بلا عوض بهشون بده،دیگه بیاو درستش کنعچنان به آدم چپ نگاه یا حتی پروپرو یه حرفایی به آدم میزنن که انگار ارث باباشونو بهشون نمی دیم؛حالا وقتی هم بهشون پول می دیم،بگه ماه دیگه میدمش پوله میره برای چند سال بعد که هیچ ارزش مالی دیگه نداشته باشه.دوست دارم کلّه ی این جور آدمارو بکنم.ببخشید یه خورده عصبانی شدم(حالا خوبه یه کم عصبانی شدم اگه کلاًعصبانی میشدم چی..؟).

خلاصه سعی کنید پر توقع نباشید و دیگران رو هم پررو بار نیارین.

 

نظر بدید خوشحال میشم...



نویسنده » امید . ساعت 12:41 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


غیبت:

به نظر من فردی که پشت سر کسی بدگویی می کنه(غیبت)حالا از گناه کبیرش که بگذریم،داره چند مورد رو در مورد خودش غیر مستقیم ثابت می کنه،یکی اینکه یه فرد حسودیه که با بد گویی کردن میخواد به نظر خودش اونو کوچیک و پیش دیگران خوارکنه و خودشو بزرگ نشون بده که با این کار ثابت میکنه خودش هیچگونه اعتماد به نفسی یا استعدادی از خودش نداره که با طرف بتونه مقابله کنه در نتیجه برای انتقام گرفتن این موضوع دست به غیبت پشت یارو می کنه و این عمل جزء اینکه کوچیک و حقیر بودن خودشو ثابت کنه چیز دیگه ای براش نداره(بخصوص اگه فرد غیبت کننده مرد باشه که دیگه خیلی....)؛به مرور که میگذره یه سری آرامش روانی ویا حتی آرامش زندگی از اون سلب میشه چون نمی تونه خوبیهای دیگران را ببینه و فقط زوم میکنه رو بدیهای دیگران،که این زوم باعث میشه که خصلت بد طرف روی تو هم تأثیر بذاره و اخلاق خوب خودت رو کم کم فراموش کنی.وقتی که غیبت میکنی فکر میکنی داری طرفتو داغون میکنی ولب بدتر داری یه جایزه هم بهش میدی،اون جایزه هم اینه که داره گناهان اونو میشوره و میاره برای خودش؛دیگه از این ضد حال تر.

بعضی ها اصلاًمعنی غیبت رو نمیدونن،مثلاًوقتی که غیبت میکنن میگن:پیش خودشم میگم یا گفتم،خوب آخه این حرف چه ربطی به غیبت نبودن موضوع داره پدر بیامرز!یا اینکه میگن"دروغ نمیگم طرف این اخلاق بد رو داره"،انگار اگه دروغ نمیگن غیبت نمیشه،خوب اگه دروغ بگی که هم غیبت میشه و هم تهمت دیگه بیاو درستش کن.

خلاصه نه به خاطر دیگران بلکه به خاطر اون آرامشی که به خودت دست میده بیایمو یه ماه غیبت نکنیم..حاظرید...؟

گناه غیبت:امام باقر(ع)میفرمایند:کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مى‏دهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا فرمود: آگاه باش کسی که بر برادر خود منت بگذارد و غیبتی را که در مجلسی درباره او شنیده است رد کند، خداوند متعال هزار باب از بدی در دنیا و آخرت از او رد می کند و اگر با وجود توانمندی از این کار خودداری ورزد، برای او مثل گناه کسی است که هفتاد بار او را غیبت کرده باشد، خواهد بود.

این روایات گرفته شده از وبلاگ:http://shirman.parsiblog.com

 

نظر بدید خوشحال میشم...



نویسنده » امید . ساعت 12:39 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


توکل:

همیشه در همه مراحل زندگی خود به حدا توکل کن نه به بنده خدا؛مثلاًدر درسا و امتحانات این مثال رو زدم به خاطر اینکه فعلاًخودم توش گرفتارم(البته گرفتاری نیست)،آخه من یه دوستی دارم وقتی موقع امتحانا میشه غیرخدا به همه چی فکر می کنه،مثلاًمیگه 5 نمره استاده گفته این سئوالارو بخونید،3نمرشو میخونه خوبم حفظ میکنه،2نمره بقیشو توی ورق تقلب میکنه،بعد میگه3 نمرشم از روی امدادهی غیبی بغل دستیام می نویسم،2نمرشم گیر میده به استاده که خلاصه 10 نمره رو بشه.آخه آدم باید به اینجور افراد چی بگه!؟خوب برو مثل بچه آدم درستو بخون به خدا توکل کن ببین چی میبینی.شاید بعضی ها بگن ما از تقلب به راحتی نتیجه میگیریم ولی نه اینجوری نیست چون میشه از معدلاشون فهمید،یا اصلاًسر جلسه امتحان نمی دونم چه صیقه ایه که وقتی تقلب میکنی بقیه سئولارو هم که بلد باشی از ذهنت میپره؛خودم که ئر دوران دبیرستان تقلب می کردم نمراتم خیلی کم میشد،ولی الآن چند دور یه درسی رو میخونم به خدا توکل میکنم بعد نمره ای میگیرم که خودم هم فکرشو نمیکنم.

اصلاً آدم باید در تمام مراحل و مشکلات زندگیش سعی خودشو تا آخرین قطره خونش بکنه و بعد نتیجش رو بسپاره دست خدا،چون خدا که بد بنده هاشو نمیخواد،شاید دیر و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره.

خداییش و قتی که انسان نتیجه کارشو سپرد دست خدا یه آرامش خاصی میگیره،چون میدونه که چه نتیجه به نفعش شد و چه به ضررش خدا خواسته.شاید آدم فکر کنه که به ضررش شده ولی بعدها میفهمه که چه خوب شد اون کاره جور نشد وگرنه الآن....

خلاصه با سپردن نتیجه تلاش انسان به خدا،انسان احساس آرامش عجیبی میکنه.

 

نظر بدید خوشحال میشم...



نویسنده » امید . ساعت 12:31 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


بهترین دوست:

من یه چند وقتی بود که احساس می کردم هیچ کس حرف منو نمی فهمه و یا اصلاً کسی که بتونه حرفم رو بفهمه پیدا نمیشه.آخه همه حرفا رو آدم اگر هم بخواد نمی تونه به رفیقش بگه؛مثلاً من یه رفیق دارم که 10 ساله به هم رفاقت جونی به جونی داریم،ولی یه حرفایی تو دلم بود که نمی تونستم بهش بگم که دلم آروم بگیرهعخیلی پسر خوبیه ها ولی احساس می کنم اون حرفایی که تو دلمه رو اگه بهش بگم یه جورایی هم وقت خودم رو هدر دادم و هم وقت اونو در آخر هم هیچ نتیجه ای نمی گیرم.شاید اشکال از من بوده ،آخه دیدی یه سری حرفا تو دل آدمه که اگه خود آدم هم بخواد نمی تونه به ربون بیاره یا اصلاً بتونه کلمه ای بیاره که بشه باش حرفای دلتو تبدیل به جمله کرد.خلاصه تا این چند وقت پیش که پسر داییم اومد خونمونو بهش گفتم من هیچ رفیقی ندارم که100?مورد پسند من باشه،(بعضی وقتها آدم یه رفیقی می خواد که اصلاًدر منظومه شمسی هم پیدا نمیشه،بعضی ها یه رفیقی می خوان که کلیه خوبیها رو داشته باشه دریغ از اینکه خودش یکی از اون خصلتهای خوب رو داشته باشه..بگذریم...،کجا بودیم..؟!آهان)پسردایی گفت اصلا این جور آدم پیدا نمیشه،ولی یه راه حل به من گفت که باهاش حال کردم،چیزی گفت که برای هفت پشتم هم بسه،یه چیزی که هممون می دونیم اما باورش نمی کنیم،گفت :"بهترن دوست خداست"،کسی که همیشه به یاد توست؛اصلاًخودش در سوره بقره آیه152گفته"آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من که همیشه به یاد توام".

واقعاًهم همینه ها؛آدم بدون اینکه حرفاشو رو زبون بیاره(اگه تو سجده باشه که خیلی بهتر)،تو ذهنش همینطور که مرور میکنه آروم میشه(اگه هم رو زبونت جاریش کنی به نظر من آرامش بیشتری میگیری).

راستی پسردایی از یک نفر دیگه هم صحبت میکرد،کسی که تموم تلاششو می کنه که اگر اون کاری که ازش خواستی به صلاحت بود برات انجام میده،کسی که جز خوبی چیز دیگه ای برات نمی خواد،کسی که همیشه دعات میکنه،کسی که یه وسیله ای است بین تو و خدا یعنی........امام زمان(عج).

دیدی آدم یه کاری رو از کسی می خواد که براش انجام بده تمامی افرادی که میتونن بهت کمک بکنن تا این کار زودتر انجام بگیره رو واسطه قرار میدی؛خول از امام زمان بزرگتر دیگه،هر موقع کاری از خدا خواستی به امام زمان بگو که یه جوری برات پارتی بازی کنه و اگر دید اون کار به صلاحمونه زودتر انجام بشه،حتماًاون کار هم نمی خواد که بزرگ باشه،حتی اگه یه کار کوچیک هم بود به به امام زمان رو بزنیم اصلاًچه کسی از اون بهتر،بی منت،بدون ردخور و...مگه نه...؟

راستی هیچ بهش فکر کردین که چرا ما به عمو بزرگه یا بابابزرگه نمیگیم تو،میگیم شما ولی به خدا میگیم تو،مثلاً میگیم خدایا تویی گره گشا،و نمیگیم خدایا شمایید گره گشا....!؟برای اینکه خدا اینجوری میخواد باهاش احساس نزدیکی و رفاقت بیشتری بکنیم،چون آدم به کسی که میگه شما یه جورایی معضب میشه،ولی وقتی که خودمونی تر میگه تو یعنی اینکه طرف از اون رفقای جونی به جونیه،قبول داری...؟

پس از این به بعد بیایم این کار رو بکنیم هر موقع هر چیزی خواستیم حتی کوچیک نیایم مردم رو بکیشیم که ببینیم آیا اون انجامش بده یل نه،بیایم به امام زمان بگیم تا یه وثاتتی بین تو و خدا بکنه که اگه اون کار به صلاحمونه انجام بشه. بیاید با خدا معامله کنیم که نتیجش بدون ضرر و سودش چند برار اونیه که ما فکرشو بکنیم.

 

نظر بدید خوشحال میشم....



نویسنده » امید . ساعت 12:29 عصر روز چهارشنبه 90 فروردین 10


   1   2      >